۱۳۸۸ خرداد ۲۳, شنبه

...

دیشب تا دیر وقت پای صندوق رای بودم.از همانجا با مسئولین صندوقهای دیگر
هم تماس گرفتیم.همگی یا از پیروزی موسوی خبر می دادند یا از رقابت
تنگاتنگ موسی و احمدی نژاد.
شب وقتی با خستگی و کوفتگی به خانه برگشتم .یکی از بهترین خوابهایم را
کردم چرا که خبر خوشی را انتظار می کشیدم.
اما وقتی امروز صبح با صدای خواهرم که می گفت :بیدار شو که احمدی نژاد
رئیس جمهور شد. بیدارشدم ، بک لحظه فکر کردم شاید هنوز خوابم! آن هم با
رای قاطع 2 برابر رای موسوی، شاید یکی از غیر قابل باورترین حرفهای عمرم
راشنیدم.مگر می شد؟ از صبح تا حالا هرجور حساب می کنم، نمی توانم باور
کنم.
تنها یک حرف در مورد این انتخابات می توانم بزنم. " پیروزی احمدی نژاد محال بود."
دیشب یکی از ناظرین این شعر را با خود زمزمه می کرد:هر کجا صیاد گذارد
دانه ها دانه پیدا و پنهان دامها
فقط خدا کند اینطور نباشد.

۲ نظر:

نونوش گفت...

متاسفم

یکی مثل بقیه(سابق) گفت...

آره همشهری ، این خانه از پای بست ویران است..........