۱۳۸۸ خرداد ۱, جمعه

اندر حکایات ما و کنتورمان

چند ماهی بود که کنتور وبلاگم تعداد بازدید کننده ها رو صفر نشون می داد و کلی از این مطلب ضد حال خورده بودم...اما امروز فهمیدم که مشکل از کنتور وبلاگ بوده. اما نمی دونم چطوری درستش کنم. از طرفی به خاطر امکاناتی که می ده خیلی به این کنتور علاقه دارم .
با این وجود من به وبلاگ نویسی علاقه دارم حتی اگر هیچکس وبلاگم رو نخونه !
البته امروز با نا امیدی کامل یه سری به فید برنر هم زدم وبا کمال تعجب دیدم میانگین مشترکین در هر روز تقریبا برابر با 8 نفره !!!!
فورا به قسمت راهنما رفتم و دیدم احتمالا این آمار درسته...اما هنوز که هنوزه باورم نمی شه..در هر صورت از تمام دوستانی که من رو تحمل می کنن خیییلی خیییلی متشکرم

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۵, جمعه

بحثی پیرامون انتخابات

این روزها هر جا پا میزاری داغترین بحث سیاسی ، بحث انتخاباته ! البته به
نظر من محوریت بیشتر این بحث ها به چه کسی رای دادن نیست بلکه بین رای
دادن یا رای ندادن هست.
اما من الان اصلا نمی خوام به بحث پیرامون انتخابات از این منظر وارد
بشم.بلکه می خواهم فرض رو بر این بگیرم که می خواهم رای بدهم. در حالی که
یک ماه مانده به انتخابات و حتی اسم کسانی که می توانند انتخاب بشوند به
صورت رسمی اعلام نشده . و حتی اسامی غیر رسمی افرادی که می گویند افراد
مطرحی هستند هم تا 3 ماه پیش به صورتی کاملا مبهم و نامعلوم بود. حتی تا
2 هفته پیش هم این اسامی به صورتی کاملا روشن و ثابت مطرح نبودند. کما
اینکه آقای محسن رضایی همین چند وقت اخیر اعلام آمادگی برای کاندیداتوری
کرد.و همنطور که در سطور بالا گفتم هیچ تضمینی وجود نداره که حتی تمام
این کاندیداهای به گفته خود "مطرح" ، بتوانند در عرصه رقابت انتخاباتی
شرکت کنند. و تازه کسانی هم که به این عرصه وارد شدند فرصت شون برای
تبلیغات چیزی حول و حوش 3 هفته هست.
کارهایی مثل تشکیل ستادهای انتخاباتی ، مناظره های تلویزیونی(که خیلی
خیلی مهمه)، سخنرانی ها و ...
حالا ما تو این فرصت کم چه طوری می تونیم انتخاب اصلح بکنیم؟ شما به من بگید
قاعدتا کاندیداها باید در یک زمان نسبتا طولانی بتوانند به عنوان نامزد
پست ریاست جمهوری در مقابل حوادث ، پیشامدها و یا استراتژیهای دولت فعلی
اعلام موضع بکنند و بگویند "اگر من بودم چه می کردم" و فرصت قیاس و تفکر
به مردم می دادند و روزنامه ها و افراد مستقل و یا حزبی در این برهه
زمانی به نقد عملکرد این کاندیداها بروند ویا اینکه کاندیداهای رقیب به
دقت بتوانند یکدیگر را به چالش و موشکافی مسائل وادار کنند.
• با توجه به این مسائل من به عنوان یک رای دهنده ایرانی با کمبود منابع
لازم برای تحقیق درست در مورد کاندیدای اصلح خودم مواجه هستم.
یا در اصطلاح عامیانه از ک..ن گیج شدم به کی رای بدم
• برای نمونه عرض می کنم که در کشوری مانند آمریکا رقابتهای انتخاباتی از
چیزی نزدیک به یکسال قبل از شروع رای گیری آغاز می شود و در یکماه پایانی
رقابتها دیگر تقریبا 2 نامزدی که بالاترین میزان محبوبیت را در بین رای
دهندگان دارند باقی مانده اند و رقابت به باریکترین مقاطع خودش رسیده. در
ضمن تو این یکسال رقابت انتخاباتی ، خبرنگارهای بسیاری به جنگ کاندیداها
رفته و ده تا پرونده از کاندیداها رو کرده اند. اما تو این 3 هفته چه
کاری می شه انجام داد؟
• یک نکته جالب دیگری که در این انتخابات دیدم این بود که هیچ چهره جدیدی
رو انتخابات ندیدم.
3نفر از این چهار نفر که عینا در دور قبلی هم شرکت کرده بودند و یک نفر
هم که چند دوره قبل نخست وزیر پا به نوعی معادل همان سمت رئیس جمهور فعلی
را دارا بوده.
• در اینجا لازم می دانم یک توضیح کوچیک در مورد مثالی که از کشور آمریکا
زدم به بعضی از برادران و خواهران عزیز عرض بکنم و آن اینکه ، کره زمین
به وسیله یک خط فرضی به نام "نصف النهار مبدا" به 2 نیم کره شرقی و غربی
تقسیم شده .
آن طرف این خط آدم زندگی می کند و این طرف خط هم آدم زندگی می کند. من
فقط یک مثال از موجوداتی مثل خودمان زدم
• یک توضیح تکراری دیگه هم باید بدم که من به هر چیزی که قبول دارید یا
ندارید قسم می خورم که هیچگونه قصدی در رابطه با اینکه شما رای بدهید یا
ندهید ندارم. چون خودم به شخصه بد جوری تو این کار موندم.
دلایلش هم ایشالا حتما در پست های بعدی می گم.اما تو این پست فقط یکی از
ایراداتی که به این انتخابات وارد می دونستم را عرض کردم.اگر شما نظر
مخالفی دارید بهتون التماس می کنم نظرتون رو بگید یا اگر لینک یا مطلب
جالبی در این مورد دیدید برام بفرستین خواهش می کنم. تا من در افکارم از
اون ها بهره بگیرم.