۱۳۸۷ مرداد ۱۸, جمعه

دغدغه های آقای نجف زاده









این پست رو باید قبلا می نوشتم. اما اگر بخوام به خودم یک کم آوانس بدم می گم " ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازست"

آقای نجف زاده خبرنگار بسیار جذاب صداو سیما که خیلی دوست داره مردم اون رو با اسم مچگیری یکی بدونن تو وبلاگش یه حرفه جالب و قبل توجهی زده که از شما با هر طرز تفکری که هستین دعوت می کنم حتما اون رو بخونید.

آقای روزنامه نگار اینبار هم در یک اقدام شگفتی آوره دیگه دست به یک مچگیری کرده و حسابی طرف رو لوله کرده !!

مستر نجف زاده تو این پست کذایی رفته تو یه کتابفروشی که مثل اینکه اینبار به مذاقش خوش نیومده و وقتی از صاحب کتابخونه می پرسه که چرا از اون کتابهایی که من دوست دارم نمیاری مرد کتابفروش بهش می گه :من از اون کتابها خوشم نمیاد" و مستر هم کلی ناراحت می شه و با همون لحن مچبگیرانش ((mochbegiranehو حق جانبش تو وبلاگش می گه :

گفتم :دموکراسي گزينشي شما حرف ندارد.

عينک شيکش را روي بيني اش جابجا کرد:چرا؟

گفتم در حالي براي ملتي نسخه مي پيچيد و خارج از گود ؛ پيپ تان را چاق مي کنيد و بي رحمانه فقط نيمه خالي ليوان را مي بينيد و مثل تمام منورالفکرهاي مملکتم دم از ازادي بيان و جامعه چندصدايي مي زنيد.

اینجاش واقعا جالبه آخه آقای روزنامه نگار, قربونت بشم خواهش می کنم یه لحظه فکر کن صدا و سیما همون کتابخونست و ما هم جای شما ! فقط فرقش اینه که این کتابفروشی با پول ما ساخته شده و وقتی هم پول رو به مدیرش دادیم ازش خواستیم که نیاز ما که "ملت" هستیم رو تامین کنه ! حالا شما بگو اون بدختی که با پول خودش یه کتابفروشی زده چه گناهی داره و با ذکر اینکه سود و زیانش هم پای خودشه .

شما دیگه چرا جوش میاری شما که خودت استاد اینکارهایی

..........................................

راستی افتتاح بازیهای المپبک رو هم که نماد صلح و دوستی بین ملت هاست رو تبریک می گم, کاشکی رو این صلح و دوستی بیشتر زوم کنیم.

۲ نظر:

میلاد گفت...

سلام
جالب بود، خوشحالم که سر زدی، بازم از این کارا بکن.
موفق باشید.

Anonymous گفت...

سلام
منظور از المپیک چینی اشاره به اینه که وقتی یه چیزی اصل نباشه می گن چینی بود. یه شوخی کلامی بوده...
خب من 100 درصد برام جالب نبود.
به هر حال ممنون از نظرتون.
و در ضمن اصلا هیچ اطلاعاتی از شما با دیدن وبلاگتون به دست نمیاد.