۱۳۸۸ اسفند ۲۶, چهارشنبه

مردانگی

می دانم که خیلی دیر است. اما باید ادای دین می کردم به تمام فرشتگان
سرزمینم که امثال من حقی برایشان نگذاشته اند.
این شعر را تقدیم میکنم به تک تک فرشتگانی که نوید بخش صلح و آزادیند
.................
مردانگی
و من مرد شدم
روزی که همزادم را به مسلخ بردم
و شجاع شدم
روزی که سنگباران جفتم را به نظاره نشستم
و قوی شدم
روزی که مادرم را ضعیفه خواندم
و غیرتمند شدم
روزی که از خدا بالاتر رفتم
آری من مرد شدم یک مرد کامل !

هیچ نظری موجود نیست: