۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

ای خدا

از خودم متنفرم که فقط نظاره گر این ظلم بی نهایتم و برای عزیزانم که به خاطر آرزوهای من و شما در بندند فقط می توانم نظاره گر باشم.

این روزها کمتر دست و دلم به نوشتن می رود. دوست ندارم در این آشفته بازاری که انسانهایی را به اسارت گرقته اند حرفی بزنم که نگاهها لحظه ای از روی آن عزیزان برداشته شود.این کمترین کاری است که می توانم انجام دهم .(خنده دار ترین "کمترین کار")

هیچ نظری موجود نیست: